موتور


بروبچه های سوم ادبیات

خاطرات.شیرین کاریای ما

 

سلام بچها

میدونید که امروز منو زهرا سوار موتور آقایون بنا شدیم

عکسامونم که که رو گوشی زهرا به قول خودمون علیه

سلام دید خیلی توپ بود آقای بوقی (مستخدم مدرسه مون)

هم دیدمون کلی خندید

من به زهرا گفتم ااا بوقی بعد زهرا نگاه میکنه میگه ااا

سلام کلا پایه خنده بود دیگه.تازه با بیلای آقایونه بنا یه عکس گرفتیم.

این رنگم فقط به خاطر زهرا جونم قرمز گذاشتم.

دم منو زهرا و همه بچا سوم ادبیات گوگلی

نویسنده:زکیه



نظرات شما عزیزان:

تنهای اول
ساعت16:31---24 خرداد 1390
باشه مرسی از راهنماییت.

اسما
ساعت16:28---24 خرداد 1390
راستی اگه بهش زنگ بزنی بدترمیشه اگه بتونی سعی کنی خودتو راضی کنی و چندوقت به عذاب وجدانت غلبه کنی بهتره الان اون حس میکنه غرورش بی ارزش شده واسه همین عصبیه چندوقت دیگه اروم میشه و درمورد این موضوع فکر میکنه اون وقت میفهمه زیادم اتفاق بدی نیفتاده چند وقت دیگه دوباره بهش پیام بده و عذر ختهی کن بهترقبول میکنه درضمن اگه بهش نگی هرکاربگی میکنم حلالم کنی بهتره چن فکرمیکنه تو واسه خودت ارزشی قائل نیستی بااعتمادبه نفس باش و با اعتماد به نفس بهش پیام بده تاحس احترام نسبت به تو پیداکنه

تنهای اول
ساعت16:23---24 خرداد 1390
پیاممو به داداشم نشون نده؟

اسما
ساعت16:19---24 خرداد 1390
بهش پیام بده زنگ نزن تو که قصدی نداشتی

تنهای اول
ساعت16:06---24 خرداد 1390
اسماجان عزیزم من اون پسرو تا حالا از نزدیک ندیدم.رابطه ای باهاش نداریم.ولی با داداشم رفیقه.(البته فامیلم هستیما اما از فامیلای دورمونه.پس اصلانمیبینمش که بخوام واسش مغرورتر بشم.مشکل منم همینجاست.آخه اون منونمیبینه که بفهمه چه حال خرابی دارم و فکرمیکنه خیلی شاد و سرحالم.....بازم ازنظرت ممنونم.مر30

اسما
ساعت16:01---24 خرداد 1390
ببین دوست عزیز من نمیدونم کی هستی ولی بایدبدونم شرایط اون فرد چه جوریه و ایا با تو حساب شوخی داشته یا نه که احتمالا نداشته من برخلاف دیگردوستان توصیه میکنم چون گفته زنگ نزن نزنی چون سرلج میفته ولی به جاش باحفظ اعتماد به نفست بهش اس بده تو که دختربدی نیستی قصدبدیم نداشتی پس همینوبراش بنویس و بنویس حق داره تورونبخشه اماهرطورکه درتوانته سعی میکنی کارتو براش جبران کنی واگراون کاری رو خواست که در توانت نبود بهش بگوخواستم جبران کنم ولی نمیتونم پس بی حساب شدیم و طرزرفتارتوباهاش عوض کن یه کم مغرورتر شو تافکرنکنه تو واقعاقصدی داشتی یاخبریه

تنهای اول
ساعت23:59---23 خرداد 1390
میترسم بدتر شه!بدترنمیشه؟آخه گفته زنگ نزن!بازنفرینم نکنه!!!!
پاسخ:به نظر من حتما بهش زنگ بزن مطمئن باش وضع از این بدتر نمیشه


تنهای اول
ساعت23:26---23 خرداد 1390
بنظرت بهش زنگ بزنم؟
پاسخ:اگه زنگ بزنی بهتر از اینه که زنگ نزنی بلاخره باید راضیش کنی من نظر دوستامم میدونم حتما همینو میگن پس همین حالا برو بهش بزنگ حتمنا


تنهای اول
ساعت23:22---23 خرداد 1390
اگه از دوستات کسی نظرخوبی داره ازش بخواه کمکم کنه.مرسی فدات شم

تنهای اول
ساعت23:20---23 خرداد 1390
خب عزیزدلم منم واسه حق الناس بودنش دارم دیوونه میشم.ولی نمیدونم چیکار کنم.آخه میترسم بهش زنگ بزنم

تنهای اول
ساعت22:59---23 خرداد 1390
وای ببخشید که یه نظرو دو بار دادم.فقط یاتون باشه خیلی مهمه.حتتتتما جوابمو بدید.حتتتتتما (هیچکس همراه نیست!تنهای اول......)

تنهای اول
ساعت22:47---23 خرداد 1390
سلام دوستای گلم. یه سوال:

من یه پسراز فامیلای دورمونو 4 ماه سرکار گذاشتم.وقتی فهمید منم گفت حلالت نمیکنم.حالا من دارم از عذاب وجدان دیوونه میشم.بخدامن بچه بدی نیستم.تونموقع نفهمیدم چیکارکردم و چه اتفاقی افتاده ولی الان تازه میفهمم چه بلایی سرم اومده!میخوام ازش حلالیت بگیرم ولی گفته دیگه حق نداری بهم زنگ بزنی.به من بگیدچیکارکنم؟دارم روانی میشم.حتتتتتتتما نظربدیپاسخ:سلام دوست گلم من نمیدونم باید چی کار بکنی آخه من هنوز اونقدر روانشناسی نمیدونم که بخوام راهنماییت کنم ولی من اگه جات بودم ازش خواهش میکردم بگه چی کار کنم که حلالم کنه بعد تا جایی که میتونستم کاری رو که گفته انجام میدادم تا حلالم کنه.اگه بازم کوتاه نیومد دیگه نیومده دیگه ولی تا جایی که میتونی کار ی کن ت حلالت کنه وگرنه اون دنیا هرچی رو خدا ببخشه حقو الناسو نمی بخشه


تنهای اول
ساعت22:46---23 خرداد 1390
سلام دوستای گلم. یه سوال:
من یه پسراز فامیلای دورمونو 4 ماه سرکار گذاشتم.وقتی فهمید منم گفت حلالت نمیکنم.حالا من دارم از عذاب وجدان دیوونه میشم.بخدامن بچه بدی نیستم.اونموقع نفهمیدم چیکارکردم و چه اتفاقی افتاده ولی الان تازه میفهمم چه بلایی سرم اومده!میخوام ازش حلالیت بگیرم ولی گفته دیگه حق نداری بهم زنگ بزنی.به من بگیدچیکارکنم؟دارم روانی میشم.حتتتتتتتما نظربدی


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در دو شنبه 23 خرداد 1390برچسب:,ساعت 21:4 توسط دوستان|


آخرين مطالب
» پایان مدرسه
» کوروش
» به بهانه آپدیت
» شهریار
» هـــــــــــــورا
» دوباره سلام
» به نام خدای مهربون
» یه شعر و چندتا حرف کوچولو
» یه شعر از مولانا
» طنز
» بخند
» بچها سلام
» مهربانترین خدا
» الا بذکر الله
» شعر سهراب سپهری به سبک دهه 90-80 (نامردین اگه نظر ندین)
» یادش بخیر!
» امسال هم هر جوری بود تمومید!
» تمومید !
» اولین پست من
» موتور
Design By : Pichak